نورالدّین عبد الرّحمن بن احمد بن محمد معروف به جامی (۲۴ آبان ۷۹۳- ۲۷ آبان ۸۷۱)، (۲۳ شعبان ۸۱۷ – ۱۷ محرم ۸۹۸ هق) ملقب به خاتم الشعرا شاعر، موسیقیدان، ادیب و صوفی نامدار ایرانی سده ۹ قمری است...
بقیه درادامه مطلب..................
خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازی، یکی از بزرگترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص نمودهاست. در غالب مأخذها نام پدرش را بهاءالدین نوشتهاند و ممکن است بهاءالدین _علیالرسم_ لقب او بودهباشد
محمد گلندام، نخستین جامع دیوان حافظ و دوست و همدرس او، نام و عنوانهای او را چنین آوردهاست: مولاناالاعظم، المرحومالشهید، مفخرالعلماء، استاد نحاریرالادباء، شمسالملهوالدین، محمد حافظ شیرازی.
بزرگترین زمرد جهان به وزن ۱۱.۵ کیلو توسط کارگر برزیلی استخراج شد
بقیه درادامه مطلب...............
آیا در تصویر زیر دایره ای می بینید؟ با نگاه اول مطلقا شما هیچ دایره ای نخواهید دید اما باید بدانید که ۱۶ دایره در این تصویر وجود دارد. با دقت بیشتر به فاصله بین هر دو مکعب ها نگاه کنید… در بین هر دو مکعب یک دایره وجود دارد که مجموعا ۱۶ دایره میشود
شهری به نام " بافورد" در ایالت "ویومینگ " در غرب آمریکا تنها ۱ نفر جمعیت دارد. " سامونس" شهردار و تنها ساکن این شهر یک نفره است که قصد دارد از سمت شهرداری این شهر بازنشسته شود و به اداره پمپ بنزین خود بپردازد.. وی این برنامه را در ذهن خود دارد تا پس از مدتی به شهری دیگر با جمعیتی بیشتر مهاجرت کند.
بقیه در ادمه مطلب....
سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند. قیمت ساعت 30 هزار تومان بوده و هر کدام نفری 10 هزار تومن پرداخت میکنند تا آن ساعت را خریداری کنند…
بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت 25 هزار تومان بوده. این 5 هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان
شاگرد 2 هزار تومان را برای خود بر میدارد و 3 هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان)
حال هر کدام از آنها نفری 9 هزار تومان پرداخت کرده اند . که 3*9 برابر 27 میشود
این مبلغ به علاوه آن 2 هزار تومان که پیش شاگرد است می شود 29 تومان
هزار تومان باقیمانده کجاست؟
طراح سوال: دکتر حسابی
آبتنی
لخت شدم تا در آن هوای دل انگیز
پیکر خود را به آب چشمه بشویم
وسوسه می ریخت بر دلم شب خاموش
تا غم دل را بگوش چشمه بگویم
آب خنک بود و موجهای درخشان
ناله کنان گرد من به شوق خزیدند
گویی با دست های نرم و بلورین
جان و تنم را بسوی خویش کشیدند
بقیه درادامه مطلب...